به نام عشق، از سمت دمشق، مردی علم پا کرد…
سراسر نور شد با “حضرت عمه” چو نجوا کرد
ز نسل رستم دستان ، ز نسل اصل ایران بود…
سورنا بود و کی کاووس ،
حماسه کرد، غوغا کرد…
به مولا تا کند ثابت که غیر از او نمی خواهد…
خودش را در صف دلداده های خواهرش جا کرد…
به پا خیز ای علمدارم…
صدای عمه می آید…
و شیطان را ببین اینگونه خون در قلب دنیا کرد
بزن بر تارک شیطان،که تو سرباز الله هی…
خدا از جمع سربازان ،
” تو را سردار دل ها کرد”…
تو ایمانی تو جانانی تو را گویند سلیمانی…
تو را یاور خدا از بهر مظلومان دنیا کرد
شده اخر جدا دست و سرت مثل شه بی سر…
و شیطان زمانه پیکرت را اربا اربا کرد…
نمی گیرد دلم آرام ای سردار دل برگرد
قرار دیدن ما را خدا تا صبح فردا کرد…
امیر تلو
سه شنبه 10 آبان 1401 - 3:22
بازدید : 113
برچسب‌ها :
